اصطلاح آهن زنگ نزن به چه معناست؟ به علت فعال بودن ف آهن وقتي در مجاورت اکسيژن و رطوبت قرار مي گيرد ، اصطلاحا ((زنگ مي زند)). در واقع آهن با اکسيژن تشکيل اکسيد آهن داده که قرمز رنگ بوده و روي آن را مي پوشاند. براي استفاده بهتر از آهن و جلوگيري از زنگ زدن آن، آن را گالوانيزه مي کنند . در اين روش آهن را با ف روي پوشش مي دهند و در نتيجه زماني که آهن گالوانيزه در معرض محيط مرطوب قرار مي گيرد زنگ نمي زند.اصطلاح آهن زنگ نزن در مورد اين ف اشتباه رايجي است. زماني که کربن به آهن اضافه شود ، تبديل به آلياژ مي شود و از حالت عنصري خارج مي شود. به اين آلياژ، فولاد گفته مي شود که خواصي بهتر از آهن دارد. يک نوع از اين فولادها، فولاد زنگ نزن هستند که علاوه بر آهن و کربن عناصري ديگري مانند کروم به آن اضافه شده که باعث ايجاد مقاومت در برابر زنگ زدن در آنها مي شود.
چرا آهن زنگ مي زند؟
براي آن که آهن با اکسيژن موجود در هوا ترکيب مي شود و اکسيدآهن قرمز رنگرا(که همان زنگ آهن است)توليد مي کند.در هر صورت?نوعي آهن وجود دارد که زنگ نمي زند.اختراع ياکشف اين آهن امري تصادفي بود!در سال1913 ?هري بريرلي? که متخصص ذوب فات بود?براي ساختن لوله تفنگ?دنبال في مناسب مي گشت.از اين رو فات گوناگون را با هم ترکيب کردو آلياژهاي مختلفي به دست آورد.امّا پس از انجام آزمايش ها?تمام نمونه ها را به گوشه اي انداخت.چند ماه بعد متوجّه شد در حالي که همه نمونه هاي دور ريخته شده?زنگ زده اند?يکي از آنها زنگ نزده است!
نکته:آلياژ في است که از ترکيب دو يا چند ف به دست مي آيد.
بريرلي اين آلياژ را با دقّت بررسي کرد و فهميد که 14?آن کروم است.به اين ترتيب ف زنگ نزن يااستنلس استيل وارد زندگي بشر شد.امروزه اغلب لوازم آشپزخانه ها از آهن زنگ نزن هستند.جنس بيشتر ديگ ها?کتري ها?ماهي تابه ها?قاشق و چنگال ها?چاقو ها و لگن ظرفشويي آشپزخانه ها از آهن زنگ نزن است؛همين طور بسياري از لوازم جرّاحي و قطعات خودرو ها از اين ف ساخته مي شوند.
آيا ما به اين تعداد مهندس نياز داريم؟ پاسخ به اين پرسش نيازمند يک تحليل آماري و بررسي دقيق سالانه اشتغال فارغالتحصيلان رشتههاي مهندسي در کشور است.
به گزارش رومه شرق، از آمار و ارقام که بگذريم شايد بسياري از ما فارغالتحصيلان مهندسي را در اطراف خود بشناسيم که به کاري غيرمرتبط و مشاغلي غير از آنچه که در دانشگاه براي آن تربيت شدهاند، ميپردازند. مثلا مهندس عمراني که کار ترجمه انجام ميدهد، مهندس معدني که در کلاس کنکور، رياضيات درس ميدهد يا مهندس برق يا مکانيکي که مسافرکشي ميکند يا مغازه فستفود باز کرده است نشان ميدهد که به اشتباه وارد اين رشته شده يا اينکه ساختار تحصيلات آموزش عالي کشور نقصي دارد که بدون توجه به ظرفيت اشتغال و تعداد فارغالتحصيلان اين رشتهها، صندلي دانشگاهها را پر کرده است.
اين عطش مهندسي که در ايران ديده ميشود شايد براي جوامع ديگر قابل درک نباشد. در بسياري از کشورهاي پيشرفته اروپايي در سالهاي اخير حتي نوعي بيتفاوتي به تحصيل در رشتههاي فني و مهندسي ديده ميشود. در حاليکه کشور ما لبريز از فارغالتحصيلان رشتههاي مهندسي است. گزارش مؤسسه کار آلمان در کلن (Bundesagentur für Arbeit; IW Köln)
در سال 2010 نشان ميداد اين کشور تقريبا 26 هزار مهندس کم دارد؛ 15هزارو 500 مهندس مکانيک و 9هزارو 500 مهندس برق و پنجهزارو 600 مهندس عمران و معماري.
در کشور آلمان که به موتور صنعتي اروپا مشهور است، بسياري از دانشآموزان علاقهاي به ورود به رشتههاي فني و مهندسي يا حتي پزشکي ندارند و رشتههاي علوم اجتماعي، علوم سياسي، هنر و تاريخ و فلسفه و موسيقي براي بسياري جذابتر است. در ايران اما وضع به گونه واضحي متفاوت است.
گزارش سال 2015 مجمع جهاني اقتصاد (the World Economic Forum) نشان ميداد که ايران (با 233 هزار نفر) بهلحاظ تعداد فارغالتحصيلان رشتههاي مهندسي در جايگاه سوم دنيا ايستاده است. يعني بلافاصله پس از روسيه (454 هزار نفر) و ايالات متحده آمريکا (238 هزار نفر). اما آيا ايران بهلحاظ سهم خود در بازار جهاني توليدات صنعتي در جايگاه سوم ايستاده است؟ لااقل آمارها اينطور نشان نميدهند.
در حالي که سال هاست اقدامات و برنامه ريزي هاي متعددي براي کاهش مهاجرت نخبگان به خارج از کشور انجام مي شود، شواهد و مستندات مختلف بيانگر اين واقعيت است که با اقدامات انجام شده، نه تنها اين روند کاسته نشده، بلکه متاسفانه پديده مهاجرت نخبگان در سال هاي اخير به مقطع دانش آموزي نيز سرايت کرده است؛ به طوري که همه ساله تعداد زيادي از دانش آموزان تيز هوش و استعدادهاي برتر دانش آموزي براي ادامه تحصيل، کشور را ترک مي کنند. واقعيت تلخي که نشان مي دهد برخلاف ادعاي مسئولان امر، مهاجرت نخبگان ايراني نه تنها مع نشده، بلکه ابعاد تازه تري پيدا کرده و آن هم سرايت اين پديده به مقطع دانش آموزي است که باعث گسترده شدن دايره خروج استعداد هاي برتر ايراني به خارج از کشور شده است و چنانچه اين روند ادامه پيدا کند، علاوه بر هدر رفتن هزينه هايي که طي سال هاي تحصيل براي آموزش و تربيت اين افراد صرف شده است، در عين حال مي تواند ظرف چند سال آينده کشور را با بحران کمبود نيروي انساني متخصص و ماهر که يکي از اساسي ترين شاخص هاي توسعه يافتگي کشورها محسوب مي شود، مواجه کند. هرچند متاسفانه چند سالي است که آمار دقيق و شفافي از ميزان خروج نخبگان به خارج از کشور ارائه نمي شود، اما آمارهاي سال هاي گذشته نشان ميدهد که 62 درصد از دانشآموزان مدالآور المپيادهاي علمي ايران به خارج از کشور و عمدتا به کشورهاي توسعهيافته دنيا چون آمريکا و کانادا مهاجرت مي کنند و اين يک تهديد جدي براي کشور محسوب مي شود، تهديدي که به جاي کتمان شدن از سوي مسئولان بايدمبناي برنامه ريزي هاو تصميم گيري هاي جديد در اين حوزه قرار گيرد.
آينده مبهم شغلي عاملي مهم در مهاجرت استعدادهاي برتر دانش آموزي
به گفته حکيم زاده ،بايد به سمتي برويم که دانش آموزان ما به اين باور برسند که مي توانند يافته ها وداشته هاي علمي خودرا به مرحله کاربردي شدن برسانند در اين صورت پيوندي بين مباحث علمي که آموخته اند وزندگي روزمره شان شکل مي گيرد وزمينه پرورش خلاقيت دانش آموزان را فراهم مي کند و دانش آموزاني که در چنين بستري رشد کنند در آينده قطعا مي توانند پايه گذار استارتاپ ها وشرکت هاي دانش بنيان باشند به طوري که در کشور هاي ديگرو نظام هاي آموزشي که عملکرد موفقي داشته اندبر مباحث ايده پروري و گسترش خلاقيت دانش آموزان تاکيد شده است و اگر ما چنين بستري را در کشور فراهم کنيم و مدارسي داشته باشيم که امکان تحقيق وپژوهش وکار ورزي و مهارت آموزي را براي بچه ها فراهم کنند وآن ها بتوانند بين داشته هاي علمي که از طريق کتاب ها مي آموزند و خلاقيت خود ايده هايي را پرورش دهند که به مرحله توليد برسند، به نظر مي رسد زمينه هاي لازم فراهم خواهد شد تا کودکان ما تعلق خاطر بيشتري به اين سرزمين داشته باشند؛ بنابراين اقتصاد دانش بنيان بايد از پيش دبستان ودبستان پايه گذاري شود.دهمرده عضو کميسيون آموزش و تحقيقات مجلس نيز با بيان اين که مهاجرت نخبگان در همه کشورها به منظور ادامه تحصيل يا انجام تعاملات علمي انجام مي شود وموضوع غير طبيعي نيست، مي گويد: اما موضوعي که حائز اهميت است بازگشت، حفظ ونگهداري نخبگان است که تنها با حمايت هاي مادي و معنوي و ارائه امکانات رفاهي و رفع مشکلات و کمبودها ميسر است. بنابراين بايد شرايطي را در کشور فراهم کنيم که شاهد مهاجرت بدون بازگشت نخبگان کشورمان نباشيم.
قائم مقام وزير بهداشت با اشاره به برخي آمار و ارقام در زمينه حوادث ترافيکي، گفت: حوادث ترافيکي در کشور ما سومين عامل مرگ و مير هستند و در هر 33 دقيقه يک نفر در کشور ما فوت ميکند.
به گزارش ايسنا، دکتر ايرج حريرچي در نخستين جشنواره کشوري پيشگيري از حوادث و سوانح با بيان اينکه 6.48 درصد از توليد ناخالص ملي ما صرف عوارض حاصل از حوادث طبيعي ميشود، گفت: از هر 15 توماني که توليد ميکنيم يک تومانش را براي حوادث ترافيکي از دست ميدهيم. همچنين سالانه 39 ميليارد دلار از درآمد ملي ما به صورت مستقيم و غير مستقيم به دليل حوادث و سوانح ترافيکي از بين ميرود.
وي ادامه داد: متاسفانه در هر 33 دقيقه يک نفر در کشورمان به دليل حوادث ترافيکي فوت ميکند و 20 برابر اين تعداد نيز مصدوم ميشوند. ايران از نظر آسيبهاي ناشي از حوادث ترافيکي در رتبه هشتم قرار دارد و قبل از ما شش کشور آفريقايي و يک کشور آسيايي است که وضعيتشان از ما بدتر است.
حريرچي با بيان اينکه البته اقدامات مناسبي هم در اين حوزه انجام شده است، گفت: در سال 84، 27 هزار و 800 نفر فوتي ناشي از حوادث ترافيکي داشتيم، اما اين تعداد در حال حاضر به 15 هزار و 932 نفر رسيده است. همچنين در گذشته حوادث ترافيکي عامل دوم مرگ و مير در کشورمان بودهاند، اما اکنون عامل سوم مرگ و مير در کشور محسوب ميشود. بنابراين هنوز راه زيادي براي بهبود شرايط داريم.
قائم مقام وزير بهداشت با بيان اينکه در سال گذشته 496 هزار مورد اعزام آمبولانس براي حوادث و سوانح ترافيکي داشتيم، گفت: همچنين 12 هزار و 600 مورد اعزام آمبولانس به ماموريتهاي ويژه که داراي سه کشته يا پنج مصدوم هستند، داشتهايم. همچنين در سال گذشته 768 هزار نفر مصدوم ترافيکي را در بيمارستانهاي کشور بستري کرديم و 1189 ميليارد تومان فقط هزينه صورتحساب بيماران مصدوم شده است.
وي با بيان اينکه 70 الي 90 درصد از عوامل مرگ و مير در جادههاي کشور عوامل انساني مانند صحبت کردن با موبايل، انحراف به چپ و . است، گفت: بر اين اساس کمتر از 10 درصد از تصادفهايمان در نقاط حادثهخيز اتفاق ميافتد و اين موضوع اهميت آغاز آموزشهاي مرتبط در اين زمينه را پيش از مدرسه نشان ميدهد.
حريرچي بر وم مطالعه و شناسايي دقيق عوامل آسيب، آموزش و اشاعه فرهنگ صحيح بهرهگيري از تکنولوژيهاي مدرن تاکيد کرد و گفت: تدوين پيوست سلامت براي ورود هر تکنولوژي، بازدارندگي قوانين، همراهي و مساعدت حوزههاي حاکميتي از جمله اقدامات لازم براي مقابله و پيشگيري از حوادث و تصادفات ترافيکي است. از سوي ديگر بايد توجه کرد که سوانح عمدي مانند خودکشي و ديگرکشي هم در کشور از مسائل بسيار مهمي هستند که بيش از حوادث طبيعي در کشور جان افراد را به خطر مياندازند.
اين مطلب براي همه شما پدر مادرهاست. نياز به کمي کمک داريد؟ در اين مطلب مي توانيد با ايده هايي آشنا شويد که زندگي را کمي برايتان آسان تر خواهد کرد. اين روش ها و ترفندها ممکن است به اندازه طلا برايتان ارزشمند باشند. مي خواهيد بچه هايتان از جنگيدن در ماشين دست بردارند؟ دنبال بهترين جا براي قايم کردن آب نبات ها مي گرديد؟ مي خواهيد کودکتان سبزيجات بخورد يا دارويش را مصرف کند؟ راه حل همه اين ها را اينجا پيدا مي کنيد.
با محافظ هاي اسفنجي مانع گير کردن انگشتان کودکان لاي در شويد
برترين
20سنگ بي نظيري معدني که در برابر زيبايي آنها الماس ديگر نميدرخشد را دراينجا ببينيد.به چشمان خود اجازه دهيد که زيباترين سنگهاي جهان که در دل طبيعت وجود دارند را ببينند? در آن صورت ديگر الماس زيبايي خود را پيش چشمان شما از دست خواهد داد.در ادامه 20 سنگ زيبا که از الماس هم زيباتر هستند را با هم خواهيم ديد:
چگونه بايد مراقبت از کودکان در خانوادهمان را تقسيم کنيم؟
بر طبق تحقيقات جديد مرکز بوستون قسمت کار و خانواده، سه نوع از پدرهاي شاغل وجود دارد. در مطالعه اخير BCCWF ، هزار نفر از پدرهاي شاغل اين دو سؤال را پرسيدند.
همانطور که معلوم است، دوسوم پدران به تقسيم مسئوليت نگهداري معتقد بودند و فقط يکسوم از آنها ميگفتند وظيفه خانواده است.
پاسخ به دو سؤال در اين تقسيمبندي جالب است.
پدرهايي که موافق برابري بودند: کساني که ميگفتند مسئوليت نگهداري بايد بهطور مساوي تقسيم شود و انجام هم ميدادند.
پدرهاي سنتي: کساني که ميگفتند نگهداري نبايد مساوي باشد و همسر آنها بايد بيشتر دهد. که بيشتر هم انجام ميداد
پدرهاي متناقض: کساني که ميگفتند بايد مساوي تقسيم شود اما تأثيري در انجام آن نداشتند.
BCCWF پاسخهاي پدران را در رابطه با سؤالات ديگري باهم مقايسه کرد که شامل رضايت از زندگي، رضايت شغلي و ميزان استرس بر طبق رابطه تعارض کار وخانواده بود. نتايج جالبي به دست آمد.
شادترين گروه از نظر رضايت شغلي و کاري و همچنين تعارض کمتر کار وخانواده پدرهاي طرفدار مساوات بودند. عليرغم اينکه ممکن است حجم کار بيشتري را در خانواده و محل کار داشته باشند.
شادترين گروه نوبت بعدي پدرهاي سنتي بودند. و پدرهاي متناقض کمترين شادي را داشتند.
من با کارمندان و پدرهاي زيادي براي کمک کردن به مشکلات کار و خانواده آنها در سراسر کشور کارکردم.
پدران تساوي طلب و سنتي اکثراً شادبودند، براي اينکه با اولويتهايشان زندگي ميکردند.
اگرچه معمولاً از ازدواجهاي تساوي طلب حمايت ميکنم (نسبت طلاق کمتر است، درآمد بالاتر است و ارزشهاي تساوي به فرزندان نيز انتقال ميکند) ولي پدرهاي سنتي نيز مسير ديگري براي موفقيت دارند. آنها بيشترين حمايت را براي همسرانشان بهعنوان مراقبت از فرزندانشان و مديريت خانهدارند.
با فرض اينکه اگر در خانواده حامي تساوي و يا مديريت سنتي باشد و بچههايشان نيز از آنها الگو ميگيرند که نمونه يک مديريت خوب کار و خانواده است.
برخلاف آن پدران متناقض در کشمکش بودند، براي اينکه آنها اميد به اهداف تساوي طلب دارند اما به علت مشغلههاي کاري، درآمد وخانواده، به آنها نميرسند.
فرماندار بهشهر گفت: ساعت سه بامداد امروز تماسي مبني بر مصدوميت يکي از کارکنان سکوي نيمهشناور اميرکبير با مرکز پيام نفت خزر واقع در پايگاه ساحلي بهشهر برقرار شد
به همين سبب، يک فروند بالگرد براي امدادرساني به مصدوم که دچار سکته قلبي شده بود، اعزام شد و حدود ساعت چهار بامداد در راه بازگشت و در فاصله نيممايلي از سکوي نفتي سقوط کرد.
سجادي گفت: فرد مصدوم علي مرداسي فرزند جانمحمد متولد 1347، متأهل و اهل شهرستان ايذه، بود.
درباره این سایت