وقتي حضرت ختمي مرتبت، محمد مصطفي،در آخرين حجش، حجت الوداع «نصيحه الائمه المسلمين» را به عنوان يکي از سه مورد قابل تذکر براي جامعه بعد از خودش بيان مي کند و وقتي مولاي متقيان امير مومنان،علي مرتضي، مي فرمايد يا ايها االناس. اما حقي عليکم النصيحه في المشهد و المغيب! من حقي بر گردن شما دارم که در حضور و غياب من، مرا نصيحت کنيد! بايد براي حاکمان خيرخواه بود و ناصح ! بايد به مسئولان کشور مرتب يادآوري کرد که در اين کشور چه ميگذرد و آنان چه کارها بايد بکنند که نکرده اند!


به گزارش «تابناک» تا کنون اين سوال براي مسئولان اين کشور پيش آمده است که درصدي از مردم که  در جامعه ناراضي و ناراحت هستند،دقيقا از چه چيزي ناراحت هستند؟ از بيکاري؟ تورم؟ از دروغ؟ رانت و .؟براي رضايت اين طيف کثير بي بهره چه کار بايد کرد؟ البته اگر پذيرفته شود که اين طيف کثير بي بهره ِ ناراضي وجود دارد! شايد بتوانيم در چند مطلب پيوسته، بخشي از اين دلايل،را از مشاهدات و مطالعات شخصي و همراهي مخاطبان براي آگاهي مسئولان بيان کنيم:


اول:ناکارآمدي؛ شايد مهم ترين علت نيتي مردم، اين است که  نهادهاي دولتي و حاکميتي وظيفه خود را به درستي انجام نمي دهند، يعني از مديريت حوزه مسئوليتي که به آنان سپرده شده است،ناتوان هستند!حتما شنيده ايد در سال جاري ميلادي کشور آلمان، به جاي کسري بودجه با اضافه بودجه مواجه شده است. اين به زبان ساده يعني اينکه درآمد دولت آلمان،از  هزينه هايي که براي اداره کشور و مردم مي کند، بيشتر شده است!در کشور ما اما، مثلا بنا به هر دليلي طرحي به اسم طرح تحول سلامت کليد مي خورد، بخش اعظمي از منابع مالي دولت براي انجام اين کار صرف مي شود، بعد از اينکه عده اي از حجم عظيم اين منابع مالي بهره مند مي شوند و خزانه دولت خالي مي شود، شکست طرح اعلام مي شود؛ به همين سادگي! اين به زبان ساده تر، يعني ناکارآمدي! در طراحي و اجراي يک سياست! منابع هزينه شده، طرح شکست خورده و خزانه خالي شده و مردم هم هچنان بي پناه!عموما مسئولان از بدهکاران عمده مالي صحبت مي کنند که گاهي وقت ها اسم آنان در جيب مسئولان هست؛ بدهکاري کلان بانکي،يعني ناکارآمدي سيسستم بانکي در توزيع منابع بانکي و عدم وصول مطالبات يعني ناکارآمدي در محاسبه توان پرداخت! رئيس سازمان امور مالياتي از وجود هفتاد نفر نام مي برد که 12 هزار ميليارد تومان فرار مالياتي دارند! اين يعني ناکارآمدي! صدها مثال ديگر در مورد ناکارآمدي وجود دارد که احتمالا به دليل ارتباط اين موضوع با دلايل ديگر بارها در ادامه مطلب به آنها اشاره شود.


چشم انداز نامطلوب براي زندگي ؛ اگر از يک جوان ايراني پرسيده شود که براي ده سال آينده اش چه برنامه اي دارد، شايد تا آنجا که به شخص خودش مربوط باشد، راحت تر پاسخ دهد، اما هنگامي که به نقش دولت و حاکميت مي انديشد حرفي براي گفتن ندارد، چون بي ثباتي در تصميم گيري ها و قوانين اجازه نمي دهد،او بيشتر از شش ماه، قدرت برنامه ريزي داشته باشد، هر روز ممکن است با تغيير مداوم برنامه هاي دولت و قوانين، چشم اندازهاي ترسيمي او تخريب شود؛ او حتي نمي داند توليد ثروت يا سرمايه که کرده است، از اين ماه تا ماه بعد چه اندازه کاهش دارد، لذا تمايلي به برنامه بلند مدت هم براي سرمايه اش دارد و اگر سرمايه اي داشته باشد به سرعت به چرخه دلالي مي اندازد! عدم ثبات و تغييرات پي در پي قوانين که گاهي براي منفعت اشخاص و گروهي خاص اتفاق ي افتد، زماني دو نفر را با شرايط يکسان را، يکي از عزيز و ديگري را ذليل مي کند! يکي از فقير و ديگري را ثروتمند مي کند! در چنين حالتي که وضعيت فرداي افراد مشخص نيست، چه چشم اندازي براي جوانان، سرمايه گذاران و. وجود دارد؟


رسيدن به حق: اگر باز از يک جوان ايراني بپرسيد چه اندازه اميد دارد که اگر تلاشي مي کند به حق و هدفش مي رسد، جواب چندان اميدوار کننده اي نخواهيد شنيد.مناصب و پست ها در ايران کنوني، نه بر اساس ميزان تلاش شهروندان تقسيم مي شود و نه بر اساس شايستگي فردي؛ به همين خاطر در رقابت با شايستگي و رابطه زدن، اين رابطه است که غلبه مي کند و حتي محق ترين و شايسته ترين ها در ايران کنوني، براي رشد و ارتقاء خود را به افرادي نزديک مي کنند که در مقايسه با آنان از لحاظ شايستگي و صلاحيت در رتبه هاي بسيار پايين تر قرار دارند، اما به منابع قدرت وصل هستند؛ افرادي که بدون صلاحيت براي افراد صاحب صلاحيت، تصميم گيري مي کنند!به همين خاطر است که تلاش و کوشش براي رسيدن به صلاحيت و کيفيت قابل قبول براي تصدي مناصب مهم در کشور متوقف شده است. در واقع مناصب  عمدتا در اختيار ناشايستگان قرار گرفته است و تعداد زيادي افراد صاحب صلاحيت هم بيرون گود، معترض و ناراضي نشسته اند.


قيم مآبي : بارها و بارها تکرار شده که برخي و عده اي به جاي مردم صحبت مي کنند و خواسته هاي دروني خود را خواسته هاي مردم معرفي مي کنند؛ صلاح و مصلحت خود را صلاح و مصلحت، مردم معرفي مي کنند؛ خيلي وقت ها به جاي آنان تصميم  گيري مي کنند؛در ايران کنوني چنين روندي به کرات اتفاق مي افتد. به اسم مردم امورات شخصي را جلو بردن و بعد از ناکامي پشت مردم پنهان شدن!مردم اصولا معتقدند نظر آنان از دل صندوق آرا بيرون مي آيد! با همه هايي که بر سر کانديداتوري وجود دارد، آنان از اينکه خود را مافوق منتخبان خود مي بينند،آزرده خاطر هستند.تقريبا به ندرت ديده شده است که عمل به خواست خود مردم، زياني انبوه دربرداشته باشد، اما در مقابل آن، اتخاذ تصميماتت فردي و به جاي مردم، آسيب هاي جدي به مردم و انقلاب وارد کرده است.

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

گروه صنعتی بازرگانی مارون رول دلنوشته های من تقدیم به پسرم حــــــرف هاي دل يک دختر Eric مجله پوست، مو، زیبایی، لاغری، جراحی پلاستیک، تغذیه و زنان و زایمان فروشگاه لباس در بابل Tonya حفاظ شاخ گوزنی